معنی بی بدل - جستجوی لغت در جدول جو

بی بدل: بی همتا یگانه

تصویری از بی بدل — تصویر بی بدل

فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بی بدیل — تصویر بی بدیل

بی همتا

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از بی خال — تصویر بی خال

(دخترانه)

بی نشان (نگارش کردی: بخا)

فرهنگ نامهای ایرانی

تصویری از بی حال — تصویر بی حال

سست

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از بی اصل — تصویر بی اصل

بی ریشه

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از بی خدا — تصویر بی خدا

کافر

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از بی بیم — تصویر بی بیم

آمن

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از بی باک — تصویر بی باک

جسور

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از بینادل — تصویر بینادل

روشن ضمیر روشنفکر

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بی میل — تصویر بی میل

بتکن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بی مدد — تصویر بی مدد

بی یار و بی معین، بیچاره

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بی مثل — تصویر بی مثل

یگانه

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بی قدر — تصویر بی قدر

بی ارزش خرد که

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بی عقل — تصویر بی عقل

بی خرد

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بی عدیل — تصویر بی عدیل

بینظیر، بی مانند، بی مثل، بی همتا

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بی صدا — تصویر بی صدا

خاموش ابانگ بی آواز، ساکت. یا حرف بی صدا. حرف صامت

فرهنگ لغت هوشیار

یکی از انواع ورزشهای دسته جمعی و بازیی است شبیه به (چلتوپ) یا (شلتوپ) که در ایران مرسوم است. درین بازی گوی را با چوبدست میزنند گروه رقیب آنرا گرفته بتعقیب ورزشکار میپردازند. این ورزش در آمریکا و اروپا رواج دارد

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بد بدک — تصویر بد بدک

هد هد

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بی اصل — تصویر بی اصل

بی ریشه بی بن ابن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بی ادب — تصویر بی ادب

بی دانش، بی تربیت، گستاخ جسور

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بی پول — تصویر بی پول

بدون پول بی وجه مجانی، بیچیز تهیدست فقیر

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بی بها — تصویر بی بها

بی قیمت و ارزش

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بی بقا — تصویر بی بقا

ناپایدار گذرا

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بی بصر — تصویر بی بصر

نابینا، کور دل

فرهنگ لغت هوشیار

گیاهی که برگهایش ریخته باشد درختی که برگ نداشته باشد، بینوا فقیر محتاج

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بی باک — تصویر بی باک

بی ترس و بیم، بی پروا

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بی باک — تصویر بی باک

بی ترس، بی پروا، دلیر

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از بی عدیل — تصویر بی عدیل

بی مانند، بی نظیر، بی همتا

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از بینادل — تصویر بینادل

دل آگاه، روشن ضمیر، هوشیار، زیرک

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از بی ادب — تصویر بی ادب

بی دانش، بی فرهنگ، بی تربیت، گستاخ

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از بی قدر — تصویر بی قدر

بی ارزش، بی عزت، بی حرمت، بی وقار

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از بی حال — تصویر بی حال

بی رمق، سست، ناتوان، آنکه حال خوشی ندارد

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از ذی بال — تصویر ذی بال

خطیر، شریف، عزیز، شگرف، امری که در آن اهتمام شود

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از بی پول — تصویر بی پول

تهی دست، تنگدست، آنکه پول ندارد، بدون گرفتن پول، مفت

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از بیسبال — تصویر بیسبال

نوعی بازی گوی و چوگان که میان دو گروه نه نفری انجام می شود

فرهنگ فارسی عمید